مدل اهداف SMART در کسب و کار چیست؟

مدل هدف گذاری کسب و کار اسمارت

آنچه در ادامه این مقاله خواهید خواند:

این اهداف شما و کسب و کار شما هستند که افراد را در یک مجموعه گرد هم می‌آورد و بازی رقابتی را برای کسب بیشترین سود و مزیت، ایجاد می‌کند. استراتژی رقابتی، نقشه رسیدن به هدف و کسب مزیت رقابتی است. پیش از آنکه برای رسیدن به مقصد به دنبال استراتژی و نقشه راه باشید، باید بدانید می‌خواهید به کجا بروید. تنها بعد از مشخص بودن هدف کسب‌وکار است که تدوین انواع مختلف استراتژی و ابزارهای متداول مورد استفاده از آن توسط شما و تیم شما و به طور کلی تمام تاکتیک‌های رقابتی و تحلیل رقبا، معنا و مفهوم پیدا می‌کند. در این مطلب که توسط تیم نویسندگان آسابرندینگ آماده شده است، مدل بسیار معروف SMART به عنوان ابزاری ساده و کاربردی برای تعیین اهداف کسب‌وکار، معرفی می‌شود.

مدل SMART

تمام کسب‌وکارهایی که در صنعت موردنظر شما فعالیت می‌کنند، لزوما موفق نیستند. از میان طیف وسیعی از فعالان صنعت، تنها یک یا تعداد محدودی از شرکت‌ها، رهبر بازار می‌شوند و محبوب و مقبول مخاطبان و مشتریان قرار می گیرند و این کسب و کارها هستند که در واقع قواعد بازی رقابتی را تعیین می‌کنند.

دنبال کردن اهداف متعدد و بعضا متناقض، منجر شده است تا کسب‌وکارهای بسیاری با صرف بودجه و زمان زیاد، بدون کسب نتیجه مطلوب، از بازی بسیار سخت رقابت کاری، کناره‌گیری کنند. بنابراین مشخص کردن اهداف به گونه‌ای که همواره آن‌ها را پیش رو داشته و طرح جامع و مدل کسب‌وکار را براساس آن‌ها شکل گیرد، گام آغازین شروع فعالیت تجاری برای کسب و کار شما است.

خب از اینجا شروع می کنیم که باید بدانیم مدل SMART از ۵ المان اصلی تشکیل شده است که به سادگی، امکان تعیین اهداف در شرایط رقابتی امروزی را برای مدیران تقریبا کسب‌وکارها فراهم می‌نماید. نام این مدل، از کنار هم قرار گرفتن ابتدای نام لاتین مشخصه‌های تشکیل دهنده آن، ایجاد شده است.

اجزای مدل SMART

مدل SMART، هدف‌گذاری را با استفاده از ۵ مشخصه، برای استراتژیست‌ها آسان‌تر می‌کند. بر طبق این مدل، اهداف کسب‌وکار شما باید ۵ مشخصه اصلی را دارا باشند:

S :Specific

اهداف کسب‌وکار شما باید شفاف، مشخص ، واضح و بدون هیچ‌گونه ابهامی باشند. بدین ترتیب برداشت‌های مختلفی از آن‌ها ایجاد نخواهد شد. ” افزایش فروش” محصول جدید یا ” افزایش لید (Lead)” در طول یک کمپین تبلیغاتی ۳۶۰، اهداف مشخصی نیستند. میزان افزایش فروش برای افراد مختلف، به گونه‌ای متفاوت تعبیر می‌شود. افزایش ۱۰% فروش محصول تا پایان سال یا افزایش ۲۰% میزان بازدید از وب‌سایت شرکت در طول دوره شش ماهه، به صورت کاملا مشخص اهداف را برای افراد سازمان و تصمیم‌گیرندگان تعیین می‌کند. این اهداف دقیق شما را برای رسیدن به گام بعدی یعنی قابل اندازه گیری بودن سوق می دهد.

M:Measurable

تعریف مبهم و کلی اهداف، کنترل آن‌ها را دشوار و حتی غیرممکن می‌کند. در تعیین اهداف کوتاه‌ و بلندمدت سازمان، همواره می‌بایست برای سوالاتی نظیر چه مقدار، به چه تعداد، تا چه زمانی یا چند درصد و یا کدام عدد، پاسخ مشخصی داشته باشید. شاخصه‌های ارزیابی میزان موفقیت و پیشرفت فرایندها و معیارهای کنترل به شما همواره کمک می‌کند تا از روند پیشرفت فعالیت‌ها و علل موفقیت یا شکست آن‌ها و به طور کلی عملکرد سازمان، آگاه باشید.

A :Achievable

اهداف شما با توجه به شرایط رقابتی و منابع و توانایی‌های سازمان می‌بایست قابلیت تحقق واقعی داشته باشند. چنانچه بدون توجه به ظرفیت‌ها و نقاط قوت و ضعف خود، هدف‌گذاری نمایید، علاوه بر تحمیل هزینه‌های زیاد و شکست، با کارکنان بی انگیزه و ناامید مواجه خواهید شد. از تعیین اهداف و اعداد خیالی و توهمی که صرفا در صورت وقوع یک معجزه رخ خواهند داد بپرهیزید.

R :Relevant or Realistic

اهدافی را که به عنوان مقصد برای کسب‌وکار خود در نظر می‌گیرید، باید با قابلیت، ظرفیت و حوزه فعالیت شما مرتبط باشد. برای مثال در شرایطی که با بحران اقتصادی و ظهور رقبای قدرتمند مواجه هستید، تعیین افزایش فروش محصول تجاری به بیش از ۵۰% به عنوان هدف، چندان منطقی و معقولانه نیست.

اهداف تعیین شده می‌بایستی بر مبنای شرایط واقعی شرکت و یا کسب و کار شما بوده و در مدت زمان مشخص، قابل دسترس باشند. همواره از خود بپرسید آیا می‌توانید دستیابی به اهداف مورد نظر را با قابیلت‌های خود در مدت زمان معلوم، تضمین کنید. شناسایی درست پرسونای مخاطب و تحلیل دقیق داده‌های تحقیقات بازار به شما در تدوین اهداف واقعی و امکان‌سنجی آن‌ها کمک می‌کند.

T: Time based

اهداف سازمان بدون وجود یک چارچوب زمانی مشخص و فرایندهای هدف‌گذاری شده، قطعا هیچگاه تحقق پیدا نمی‌کنند. هنگامی‌که اهداف کسب و کار خود را تدوین می‌کنید، از شرط زمانی و تعیین زمان آغاز و پایان، هرگز غافل نشوید. تا هنگامی که اهداف به زمان خاصی محدود نباشند، حس اضطرار یا انگیزه‌ای برای تحقق آن‌ها ایجاد نخواهد شد. برای مثال انجام طیف وسیعی از فعالیت‌های برند اکتیویشن برای افزایش ۱۰ درصدی فروش در شش ماه ابتدایی سال، می‌تواند به عنوان هدف دپارتمان بازاریابی یک شرکت، تعریف شود.

گام آغازین فعالیت تمام کسب‌وکارها، تعریف اهداف کوتاه و بلندمدت برای کسب مزیت رقابتی است. مدل SMART از طریق یادآوری ۵ المان اساسی، تعریف اهداف و کنترل فرایندها،  تحقق آن‌ها را برای رهبران کسب‌وکار ساده‌تر می‌نماید. 

شرکت تبلیغاتی آسا برندینگ، با استفاده از تیم تخصصی و حرفه‌ای، کسب‌وکار شما را در تدوین اهداف بازاریابی، استراتژی‌های تبلیغاتی و کسب مزیت رقابتی یاری می‌کند. حتما با ما تماس بگیرید، مطمئن باشید کسب و کارتان می تواند خیلی بهتر عمل کند.

شرکت تبلیغاتی و آژانس تبلیغاتی آسابرندینگ

همین الآن برای مشاوره کسب و کار و یا ارتباط با آژانس تبلیغاتی آسابرندینگ اینجا را کلیک کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

احتمالا مقالات زیر هم برای شما مفید باشد: